یک مرد خشمشه؛ ولی خب همیشه باید ملاحظه کرد.
خدا به خری که نباید؛ شاخ داده.
یک مرد، صداشه؛ اما خب باید ملاحظه کرد. نمی شه
که یهو توی خیابون بزنی وسط آواز.
یک مرد، عشقشه؛ اما خب می دونی که. عشق ملاحظه و
مراقبه می خواد.
مرد، نگاهشه؛ اما باید ملاحظه کرد که با هیزی
قاطی نشه.
یک مرد، شعرشه؛ اما خب از مرد انتظار می ره که
جای آسمون و ریسمون بافتن، تکیه گاه باشه!!
یک مرد؛ رقص بی جا و مکان و علتشه؛ اما خب مرد
باید سنگین باشه.
یک مرد باید ملاحظه و آینده نگری داشته باشه؛
علی رغم احساسش. باید سیاست و کیاست داشته باشه؛ علی رغم صداقتش. مرد اصلا حرفش
نباید حرف باشه؛ خب بالاخره باید ملاحظه ی خیلی حرفها رو هم کرد دیگه.
از یک مرد انتظار می ره... آقا اصلا تو یک کلام؛
از یک مرد انتظار می ره هیچ حسی نسبت به هیچی نداشته باشه و مطابق چهارچوب از پیش
تعیین شده اش رفتار کنه!
پی نوشت:
1-می تونید جای مرد؛ کلمه ی "آدم" رو بذارید. فرقی نمی کنه.
2-تقدیم به م.م.