از خاطرات شازده پست 106 (اسفند 89)
گاهی دم عید است و به از دست رفته ها فکر نمی کنی. به کسانی که دیگر نیستند و این جبر زمانه یا انتخاب توست؛ فرقی نمی کند. دم عید وقتی است که باید به از دست رفته ها فکر کنی. گاهی رشته ی افکارت همه پنبه شده است. اصلا به چیزی نمی توانی فکر کنی.
خاطرات شازده پست 113
حسودی می کنم در خاطرات شازده
خاطرات شازده پست 109
یک باره به خودم نگاه کردم. در جایی که نمی دانستم کجاست؛ در کورسوی نوری که نمی دانستم از کجاست؛ داشتم کسی را التماس می کردم که نمی دانستم کیست. بغضم ترکید. نشستم بر زمینی که لاشه ها سوسک روی آن بود و گهگاهی غریبه ای، بی آنکه سر بلند کند، از کنارش رد می شد.
خاطرات شازده با "نامه ای به معبّر" به روز شد.
پی نوشت:
خاطرات شازده پست 108
تو که می آیی، خیال می آید. خیال که بیاید، همه چیز ممکن می شود. گلهای عجیب نقاشی کودکی ام، که همیشه رویشان به بیرون دفتر نقاشی است و هر پرشان یک رنگ و یک شکل است، می رقصند.
پی نوشت:
1-خاطرات شازده با "خیال" به روز شد.
2-جن در بلاگفا همچنان موجود است!!
لحظه شماری
پی نوشت:
اگه انقدر بیکارید که این وقت؛ تو بلاگفا پرسه می زنید پست دم عیدی پارسال خاطرات شازده رو بخونید.
خاطرات شازده پست 106
خاطرات شازده پست 105
خاطرات شازده پست 104
خاطرات شازده پست 103
پی نوشت:
خیلی وقت بود که یک داستان نتونسته بودم بنویسم که راضیم کنه... خوشحالم
خاطرات شازده پست 102
خاطرات شازده پست 101
خاطرات شازده پست 100 یا بالاخره موفق شدم پست بدم امروز
خاطرات شازده پست 99
خاطرات شازده پست 98
خاطرات شازده پست 96
خاطرات شازده پست 95
خاطرات شازده پست 94
خاطرات شازده پست 93
خاطرت شازده-سلام.
از اون تصميم ها بود ها. مثل اين كه چون مادرجون هميشه اصرار داشت به "جوون" بگه "جاهل" تصميم گرفتم كه نه "جووني" كنم نه "جاهلي".
خاطرات شازده پست 92
تقدیم به مونس عزیز.
خاطرات شازده پست 91
خاطرات شازده پست 90
پی نوشت:
1-بعد مدتها نظرات خاطرات شازده رو جواب دادم.
2-خاطرات شازده دیر به دیر به روز می شه. به همین خاطر پیدا کردن نظرهایی که قبلا دادین براتون راحته. بنابراین همونجا نظرها رو جواب می دم واسه اون بلاگ...